تدارک برای رتبهبندی دانشگاههای کشور
رئیس مؤسسه (ISC) با بیان اینکه تکثیر آموزش عالی خیلی زیاد شده است، گفت: بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ موسسه آموزش عالی در کشور وجود دارد و تئوری که برای آمایش طراحی شده این است که دانشگاههای محوری استانها مسئولیت برعهده بگیرند و تعدادی از دانشگاههای وزارت علوم در شهرستانهای استانها ادغام شوند و به نوعی یکپارچگی برسند. مسلما در چنین شرایطی بهتر میتوانند از امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی استفاده کنند و برون داد علمی بیشتری هم داشته باشند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «سید احمد فاضل زاده» رئیس مؤسسه استنادی و پایش علم و فناوری جهان اسلام (ISC) میگوید: وقتی رتبهبندی دانشگاهها اعلام میشود و بودجهها را نیز تعیین میکنند، مسلما بودجه پژوهشی بیشتری وارد دانشگاهها خواهد شد. در واقع دانشگاهی که رتبه بالاتری کسب کند، با دریافت بودجه بهتر میتواند به تجهیز آزمایشگاهها و امکانات خود امیدوارتر باشد که این ارتقای رتبه و آمدن تجهیزات بیشتر به دانشگاه، به نفع اساتید خواهد بود. به گفته فاضلزاده؛ در تولید علم چشمانداز این بود که در منطقه اول بشویم البته که ما فراتر از این هم رفتیم و در سطح ۵۷ کشور اسلامی جایگاه اول علمی را داریم. این عدد عمدتا با توجه به مقالات علمی منتشر شده از سوی ایران در پایگاههای جهانی به دست میآید. در ادامه مطلب پیش رو شرح گفتوگوی خبرنگار ایلنا با رئیس مؤسسه (ISC) پیرامون بررسی اهمیت رتبهبندی دانشگاههای کشور و نقش آن در ارتقای کمی و کیفی تولیدات علمی را میخوانید؛
رتبهها حتی در ماموریت دهی به دانشگاهها نیز میتواند موثر باشد
با توجه به اهمیت یافتن رتبهبندی دانشگاههای کشور، هم اکنون فرایند انجام این کار به چه صورت است؟
رتبهبندی دانشگاهها و موسسات پژوهشی در کشور حدود ۱۰ سال است که توسط موسسه استنادی علوم و پایش علم و فناوری جهان اسلام یا ISC انجام میشود و مراحل رتبهبندی معمولا یک جدول و تقویم کاری دارد که دانشگاهها بر اساس مواردی که ذکر میشود، مستندات خود را در سامانه بارگذاری میکنند. معیارهای کلی در رتبهبندی شامل ۶ شاخص است که بخش آموزش ۳۰ درصد، پژوهش ۲۵ درصد، فناوری و نوآوری ۲۰ درصد، بین المللیسازی ۱۰ درصد، اثرگذاری اقتصادی ۱۰ درصد و خدمات اجتماعی، زیرساخت و تسهیلات نیز ۵ درصد را به خود اختصاص داده است و مجموع این درصدهای کسب شده، عدد ۱۰۰ میشود. دانشگاهها برای رتبهبندی از سوی وزارت علوم معرفی میشوند و موسسه استنادی رتبهبندی آنها را انجام میدهد.
این فرایند طی سالها چه تغییری داشته است؟
ما سالهای قبل رتبه کل دانشگاهها را در میآوردیم مثلا یک دانشگاه جامع که ممکن است گروههای مختلف آموزشی داشته باشد؛ مانند گروه فنی مهندسی، علوم انسانی، کشاورزی و… را به ۶ گروه کلی تقسیمبندی کردهایم. کار جدیدی که کردهایم این است که در هرکدام از این گروهها نیز به دانشگاهها رتبه میدهیم به این صورت که مثلا گروه فنی مهندسی هر دانشگاه با هم مقایسه میشوند. البته رتبهبندی موضوعی هم داریم که ISC بر اساس معیارهای عمدتا پژوهشی اعطا میکند و از این منظر تعیین میکنیم که دانشگاه چه رتبهای دارد، ولی این رتبه گروههای آموزشی دانشگاهها که توضیح دادم فرق دارد و تعیین میکند هر دانشگاهی در کدام یک از گروهها برجسته است و مقایسه و معیار ملی خوبی خواهد شد. حجم دادهها طبیعتا خیلی زیاد خواهد شد و حالا به ۶ رده تقسیم میشود. اگر بتوانیم با موفقیت این کار را انجام دهیم، سالهای آینده با جزئیات بیشتری اجرا میشود و به کسانی که میخواهند انتخاب رشته کنند، کمک زیادی میکند و با نگاه به این رتبهها مثلا میدانند دانشگاههای ما در هر شهری در کدام رشته و چه شاخصی قویتر است. این رتبهها حتی در ماموریت دهی به دانشگاهها نیز میتواند موثر باشد.
برخی شاخصهایی که در رتبهبندی دانشگاهها لحاظ میشود کیفی هستند مانند فعالیتهای فرهنگی دانشگاهها و…، این سطح از رتبههای کیفی را چطور اندازه و تعیین میکنید؟
قرار شد معاونت فرهنگی، دانشگاهها را رتبهبندی فرهنگی کند. بنابراین ما در رتبهبندیهای که خودمان انجام میدهیم خیلی بُعد فرهنگی را مدنظر قرار نمیدهیم. آموزش، پژوهش، فناوری و نوآوری وضعیت مشخصی دارند و رتبهبندی فرهنگی نیز از سوی معاونت فرهنگی وزارت علوم و دانشگاهها انجام خواهد شد که قطعا شاخصهای کیفی خاص خودشان را برای اعطای رتبه دارند.
رتبههایی که دانشگاهها کسب میکنند در تخصیص بودجههای پژوهشی موثر خواهد بود
آیا رتبهبندیها در بودجه یا تسهیلاتی که شامل حال دانشگاهها میشود تاثیرگذار خواهد بود؟
از سال گذشته شاخصهایی را براساس رتبهبندیها احصا کردیم و هم به سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور هم به وزارت علوم ارائه شد. در تخصیص برخی بودجهها به دانشگاهها از اعداد رتبهبندیها استفاده میشد پس رتبههایی که دانشگاهها کسب میکنند اثرگذار هستند بخصوص در بودجههای پژوهشی بیشتر موثر خواهد بود. ضمن اینکه قرار است دقت این رتبهبندیها بالاتر برود و انگیزه دانشگاهها نیز بیشتر میشود.
در رتبهبندی دانشگاهها تا چه اندازه عملی کردن اسناد بالادستی موجود مانند سند اسلامی شدن دانشگاهها و… لحاظ میشود؟
در این رتبهبندی فعلی که در حال انجام کارهای آن هستیم چنین مواردی لحاظ نمیشود، ولی در حال توسعه دادن مدل دیگری هستیم که چنین شاخصهایی نیز در آن مطرح است. در دنیا نیز این نوع رتبهبندیها وجود دارد و تحت عنوان اثرگذاری شاخصها شناخته میشود. در هر کشوری با توجه به سیاستگذاریهایی که دارد این شاخصها را احصا میکند ضمن اینکه نیازهای پژوهشی را نیز مد نظر قرار میدهند. ما هم این چنین روی رتبهبندی کار میکنیم و کلیت کار که مشخص میشود، به اطلاع دانشگاهها نیز میرسانیم تا از نظرات آنها نیز بهرهمند شویم. تا به چالشها یا نیازهایی که در اسناد بالادستی و مصوبات شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری وجود دارد، رسیدگی شود. آنجاست که چالشها و ابرچالشها مشخص شده است. فرض کنید در خصوص چالش انرژی که شاخههای مختلفی دارد، ما باید از نظر علمسنجی موارد را کد کنیم تا ببینیم محققان هر رشته چه اقداماتی برای رفع نیازها و چالشها انجام داده اند. با استفاده از پایگاههای اطلاعاتی که استفاده میکنیم، میتوانیم رتبههای کشوری و دانشگاهها را در بیاوریم. تا به حال این دست کارها انجام نمیشده، ولی در رتبهبندیهای معروف مانند تایمز، بخشی از رتبهبندی به این صورت انجام میشود و روی شاخصهایی که سازمان ملل تاکید کرده مانور میدهد. البته گاهی این شاخصها با موازین فرهنگی ما مغایرت دارد یعنی نمیتواند مبنای کار ما باشد.
چقدر در رتبهبندیهای بومی دانشگاهها، قرار است شاخصهای خارجی را رصد کنیم و آیا میتوانیم با بومی کردن این نوع شاخص ها، از آنها بهره ببریم؟
دو دسته شاخص وجود دارد؛ یکی اسناد راهبردی است که مبتنی بر آن میگوییم باید به چه عددی برسیم. خوشبختانه در تولید علم چشمانداز این بود که در منطقه اول بشویم البته که ما فراتر از این هم رفتیم و در سطح ۵۷ کشور اسلامی جایگاه اول علمی را داریم. این عدد عمدتا با توجه به مقالات علمی منتشر شده از سوی ایران در پایگاههای جهانی به دست میآید. در شاخصهای ریزتر البته کارهای دیگری انجام میدهیم و امیدواریم تا پایان سال در این خصوص به جمعبندی برسیم. میتوان در آینده رتبهبندیهایی نیز براساس اثرگذاری شاخصها داشت به این صورت که بررسی کنیم دانشگاههای ما که روی موضوعاتی مختلف مثل محیط زیست آب و خاک و… کار میکند، چند تز و برون داد آن که مقاله است تولید میکنند؟ این خودش یک شاخص اندازه گیری است که میتواند رتبهای برای دانشگاهها ایجاد کند.
فکر میکنید چقدر اجرای دقیق رتبهبندی ملی دانشگاههای کشور میتواند موجب ارتقای رتبههای دانشگاههای ایران در رتبهبندیهای بین المللی شود؟
کلا رتبهبندیهای متعارف و معتبر در سطح جهان هیچ کدام شبیه به هم نیستند. مثلا رتبهبندی تایمز، کیو اس، لایدن، ISC و… هرکدام تمرکز خود را بر یک وجه از رفتار آموزشی و پژوهشی دانشگاهها معطوف میشود. وگرنه اگر بخواهد شاخصها همان باشد که دادههایی که حاصل میشود یکسان و تکراری میشود. پس تاکید بر نوآوری در مدل رتبهبندی است. خوشختانه اکنون بین دانشگاهها رقابتی ایجاد شده تا در رتبهبندیها بتوانند مستندسازی قوی داشته باشند و وقتی چنین اتفاقی افتاد، بخشی از مستندات که برای رتبهبندیها پیش نیاز است تهیه شده و میتوانند از آنچه برای رتبهبندیهای داخلی مستندسازی کردهاند به خارج از کشور نیز ارسال کنند.
هم اکنون پذیرش کشورهای خارجی نسبت به رتبههایی که ما برای دانشگاههای خود تهیه میکنیم چگونه است؟ آیا این رتبههای ملی مورد قبول و وثوق آنها واقع میشود؟
کلا در رتبهبندیها یک سری تفاهمنامه یا پروتکل تعریف شده است. با توجه به ماموریتی که در سطح کشورهای جهان اسلامی داریم، رتبهبندی آنها را نیز انجام میدهیم. فرض کنید گروه D۸ که شامل هشت کشور اسلامی در حال توسعه از جمله ایران، اندونزی، مالزی، بنگلادش، ترکیه، مصر و پاکستان و نیجریه میشود، بین خود دستورالعملهایی را تعریف کردهاند و همین حالا رتبهبندیهایی که ایران انجام میدهد مورد وثوق آنهاست. رتبهبندی ملی نیز در بالاترین سطح وزارت علوم؛ شورای گسترش آموزش عالی مصوب شده است. ما معیارها را تعیین میکنیم، اما قطعا باید اجماع نظری روی آن صورت بگیرد. در رتبهبندی دانشگاههای کشورهای اسلامی، آن مواردی که اجماع نظر پیرامونش وجود دارد، وزن شاخصهای پژوهش ۶۰، آموزش ۱۰، فعالیت بین المللی ۱۵ و نوآوری نیز ۱۵ است و در گروه D۸ در واقع ۸ کشور روی رتبه و شاخصها به اجماع نظر رسیدهاند و رتبهای که حاصل میشود طبیعتا برای کشورهای دیگر قابل قبول است.
تکثیر آموزش عالی خیلی زیاد شده است
فکر میکنید پس از اینکه آمایش آموزش عالی محقق شود، چقدر در ارتقای رتبه دانشگاهها موثر خواهد بود؟
متاسفانه تکثیر آموزش عالی خیلی زیاد شده است و میگفتند بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ موسسه آموزش عالی در کشور وجود دارد. این خوب نیست. تئوری که برای آمایش طراحی شده این است که دانشگاههای محوری استانها مسئولیت برعهده بگیرند و تعدادی از دانشگاههای وزارت علوم در شهرستانهای استانها ادغام شوند و به نوعی یکپارچگی برسند. مسلما در چنین شرایطی بهتر میتوانند از امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی استفاده کنند و برون داد علمی بیشتری هم داشته باشند.
سرنوشت اعضای هیات علمی واحدهای دانشگاهی که ادغام میشوند به چه شکل خواهد شد؟
اعضای هیات علمی این دانشگاهها، در دانشگاه مرکزی استان که تجمیع چند دانشگاه دیگر است، مشغول به کار میشوند. در واقع آن دانشگاه تبدیل به دانشگاه جامع میشود و ممکن است حالا یک دانشکده آن در شهری دیگری در استان باشد، اما به کلی وقتی دانشگاههای یک استان و شهرستانهایش یکی شوند، راحت میتوانند از امکانات یکدیگر بهرهمند شوند. فعلا دانشگاهها جزایر مجزایی هستند که در هر استانی علاوه بر اینکه استان دانشگاه دارد، وزارت علوم در شهرستانهای استان نیز چند دانشگاه دارد. دانشجو و اساتید این دانشگاهها اگر بخواهند از امکانات دانشگاه شهرستان همسایه استفاده کند، این شرایط برایش فراهم نیست. اگر از نظر قانونی واحدهای دانشگاهی در شهرستانهای مختلف در استانها یک کاسه شوند، به نفع همه خواهد بود و میتوانند از ظرفیتهای یکدیگر بهره ببرند. استنباط ما این است که انجام درست آموزش عالی در رتبهبندی دانشگاهها اثرگذار خواهد بود و میتوانیم شاهد رشد علمی دانشگاهها باشیم.
بررسی کمی و کیفی بهرهوری دانشگاهها
فکر میکنید ارتقای رتبه یک دانشگاه چه سودی برای اعضای هیات علمی آن دانشگاه به دنبال دارد که آنها را انگیزهمند کند تا در راستای این هدف تلاش کنند؟
وقتی رتبهبندی دانشگاهها اعلام میشود و بودجهها را نیز تعیین میکنند، مسلما بودجه پژوهشی بیشتری وارد دانشگاهها خواهد شد. در واقع دانشگاهی که رتبه بالاتری کسب کند، با دریافت بودجه بهتر میتواند به تجهیز آزمایشگاهها و امکانات خود امیدوارتر باشد که این ارتقای رتبه و آمدن تجهیزات بیشتر به دانشگاه، به نفع اساتید خواهد بود و آنها نیز برای کمک به اعتلای دانشگاه خود انگیزه بیشتری پیدا میکنند. سال قبل کاری تحت عنوان بهرهوری آموزش عالی انجام دادیم که براساس آن دانشگاهها را به سه رده تقسیمبندی کردیم؛ دانشگاههایی با بیش از ۴۰ سال سن، دانشگاههای ۲۰ تا ۴۰ساله و کمتر از ۲۰ سال. به این ترتیب ما دیگر دانشگاهی نوپا را با دانشگاهی ۷۰ساله مقایسه نمیکنیم. با این روش دانشگاهها از نظر سنوات دانشگاه و اساتید بهتر با هم مقایسه میشوند. در نهایت ما سرانهای به دست آوردیم یعنی در بررسیهای این مورد را لحاظ کردیم که یک دانشگاه اگر ۲ تا ۳ هزار هیات علمی و ۳۰ هزار دانشجو دارد، طبیعتا تولیدات و برون داد علمی بیشتری نسبت به دانشگاهی دارد که جمعیت اساتید و دانشجویانش یک دهم این اعداد است. و نتیجه این شد که وقتی سرانه گرفتیم دیدیم برخی دانشگاههای کوچک بهرهوری بیشتری در تولید علم داشتهاند. این کار با رتبهبندی ملی فرق داشت در واقع ما بهرهوری دانشگاهها را این بار کمی و کیفی بررسی کردیم و هم کیفیت مقالات هم تعداد آن مورد توجه قرار گرفت. ممکن است یک دانشگاه در مجلههای خیلی خوب ۴۰۰ مقاله چاپ کند و دانشگاه دیگر ۸۰۰ مقاله چاپ کرده باشد. ما مدل ریاضی درآوردیم و با احتساب سرانه اعضای هیات علمی به نتایج خوبی رسیدیم که میتواند ابزار سنجش خوبی باشد و کیفیت را هم در رتبهبندی دانشگاههای کشور مورد ارزیابی قرار دهد.