کسب و کارمان را اجتماعی ببینیم!(نوشته خبری)

کسب و کارمان را اجتماعی ببینیم!(نوشته خبری)

کسب و کارها را معمولاً مهندس‌ها و اقتصادانان یا استادان علم مدیریت مطالعه وبررسی می‌کنند، در موردشان نظر می‌دهند و برایشان نسخه رشد و توسعه می‌پیچند؛ خود صاحبان کسب و کار نیز فکر می‌کنند که کارگاه یا کارخانه آنها، یا شرکت‌شان پدیده‌ای صددرصد مهندسی و اقتصادی است. اما هر کسب و کاری در عالم واقع پیچیده‌تر از آن است که تنها با عینک اقتصادی و مهندسی دیده شود.

خبرنگار: ستار محمدی

 

کارواشتغال به نقل از کارافرین نیوز : وقتی کارآفرینان می‌خواهند کسب و کاری راه بیندازند برای تأمین سرمایه سراغ بانک‌ها می‌روند، ساخت و ساز و ماشین‌آلاتشان را به مهندسان می‌سپارند و پس از راه‌اندازی نیز از علم مدیریت و دانش‌آموختگان این رشته برای اداره کسب و کارشان مدد می‌جویند.

شاید به ندرت پیش بیاید که بنیانگذار یک کسب و کار یا یک کارآفرین به یاری جستن از علومی مانند جامعه‌شناسی، روان‌شناسی یا دیگر رشته‌های علوم انسانی فکر یا احساس نیاز کند. ولی واقعیت این است که هر کسب و کاری به همان اندازه که پدیده‌ای اقتصادی و مهندسی است، می‌تواند اجتماعی و فرهنگی یا حتی روانی باشد، زیرا سازنده و گرداننده آن موجودی اجتماعی، فرهنگی و روانی است، به نام انسان.

کسب و کارها، فارغ از اینکه بزرگ باشند یا متوسط یا خرد و کوچک با افکار، کردار، گفتار و رفتار مدیران، کارگران و کارمندانشان احاطه شده و دیدگاه، نظر و نگرش آنها در کسب و کار جاری و ساری است. وقتی آدم‌ها نیستند، کارخانه‌ها و شرکت‌هایشان چیزی جز آهن و آجر و و میز و صندلی نیست. وقتی آدم‌ها وارد می‌شوند تازه جان می‌گیرد و قلبش به تبش در می‌آید.

پس بیایید باور کنیم که آنچه کسب و کار ما را به پیش می‌راند یا در ورطه رکود و پس رفت و نابودی می‌اندازد پیش و بیش از هرچیز، نوع نگاه ما به کار و کسب و کار و معنایی است که در ذهنمان داریم و می‌پرورانیم؛ فرقی نمی‌کند شما یک خرده‌فروش باشید و یک مغازه ابزار فروشی داشته باشید یا در صندلی ریاست یک کارخانه بزرگی تکیه داده‌باشید که آن ابزارآلات را تولید می‌کند. آنچه شما را به کار و و کارآفرینی واداشته است پاسخی است که در ذهن شما به این سوالات داده می‌شود: من چرا کار می‌کنم؟ چرا این کار مشخص را انتخاب کرده‌ام؟ هدفم از راه‌اندازی این کسب و کار چیست؟ تا کجا می‌خواهم پیش بروم و آن را توسعه دهم؟ این کسب و کار چه معنایی برای من دارد؟ پاسخ این سوال‌ها و ده‌ها سوال دیگر را نه آجر و آهن و ماشین‌آلات درون کسب و کار که باورها، اعتقادات، توانمدی‌ها و علایق و سلایق درون جسم و ذهن و جان ما تعیین می‌کند.

اقتصاددان‌ها و دانشمندان علم مدیریت معمولا همه آنچه که جامعه‌شناسی می‌تواند به طور کلی به اقتصاد و به طور خاص به کسب و کارها عرضه کند را در واژه «فرهنگ» خلاصه می‌کنند. همین را هم در معنای محدود «فرهنگ سازمانی» به کار می‌گیرند. این درحالی است که انسان موجودی تک یا دو ساحتی نیست و جنبه‌های دیگری غیر از فرهنگ نیز دارد. انسان موجودی اجتماعی است و با همنوعانش زندگی می‌کند. افکار و رفتارش متأثر از همنوعانش بوده و متقابلاً بر آنها نیز تأثیر می‌گذارد. نمی‌توان این ویژگی بنیادی و ماهوی انسان را در تجزیه و تحلیل کسب و کار نادیده گرفت. تمرکز جامعه‌شناسی بر این جنبه از انسان و فهم و درک آن از زاویه‌ای منحصر به فرد و به روشی متفاوت است.

برای اینکه بهتر بتوانم نشان دهم که جامعه‌شناسی به عنوان علمِ کنش اجتماعی چطور می‌تواند ما را در فهم بهتر کسب و کار یاری رساند پیشنهاد می‌کنم از اینکه کسب و کارمان را تنها از دریچه اقتصادی ببینیم فراتر برویم و فضایی را متصور شویم که در آن کارآفرینان و کارفرمایان علاوه بر سرمایه اقتصادی که همان ثروت و دارایی‌های آنها ست انواع دیگری ازسرمایه را نیز در اختیار دارند.

همانطور که تقسیم بندی آدم‌ها در فضای جامعه تنها و تنها بر اساس مال و ثروت و دارایی‌شان اشتباه است، چرا که نمی‌تواند ترکیب پیچیده طبقاتی جامعه و در نتیجه تفاوت‌های کلیدی و حیاتی در تحلیل و تبیین مسائل و مشکلات جامعه را به درستی به ما نشان دهد، نگاه صرف اقتصادی داشتن به یک کارخانه یا کارگاه یا یک استارتاپ نیز اشتباه است چون به همان نسبت نمی‌تواند علل و عوامل پیچیده رشد یا رکود و نابودی کسب و کار را به ما بنمایاند.

پس کسب و کار را در فضایی وسیع‌تر و چندبعدی به تصویر می‌کشیم. در این فضا از کارفرمایان و کارآفرینان تا مدیران و کارمندان و کارگران همه و همه علاوه بر ثروت و دارایی یا همان سرمایه اقتصادی سه نوع دیگر از سرمایه؛ یعنی سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین را هم به درون فضای کسب و کار وارد می‌کنند. سرمایه اجتماعی به ساده ترین زبان بیانگر شبکه روابط کارفرما و کارآفرین یا سایر افراد درون کسب و کار و میزان اعتماد و اعتبار آنها در این شبکه است.

آدم‌های درون کسب و کار از یک نوع سرمایه فرهنگی نیز برخوردارند که بیانگر مهارت‌های آنها، دانش و تخصص‌شان و تحصیلات و مدارک و انواع گواهی نامه‌های مهارتی دانشگاهی و غیر دانشگاهی را در بر می‌گیرد.

و در نهایت اینکه افراد با توجه به برخورداری از ترکیب متفاوتی از انواع سرمایه‌های فوق از یک نوع جایگاه اجتماعی و شأن و منزلت متفاوت نیز برخوردار می‌شوند که آن را سرمایه نمادین می‌نامند. این سرمایه هویت و ارزش و احترام کسب و کار و صاحبانش نزد مردم را نشان می‌دهد.

هر کدام از این سرمایه‌ها اگر سهم و نقشی مهمتر از سرمایه اقتصادی در کسب و کار نداشته باشند درجه اهمیت‌شان کمتر از آن نیست. وقتی کسب و کاری را در چنین فضای چندبعدی تصور، تجزیه و تحلیل کنیم آنگاه مسائل، چالش‌ها و مشکلاتشان نیز به همان نسبت چند بعدی و متفاوت خواهد شد و راه حل‌های چند بعدی و متفاوتی نیز خواهند طلبید. شاید با تغییر رویکردمان به کسب و کار یا هر فعالیت اقتصادی دیگر بتوانیم شناخت و معرفت درست‌تر و دقیق‌تری برای حل مسائل آن به دست بیاوریم.


این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید