اشتغال در دوران پسا کرونا چگونه خواهد بود؟
کارواشتغال به نقل از خبرگزاری ایلنا، دو عامل پاندمی کرونا و تغییرات گسترده آب و هوا منجر به تغییرات ساختاری در اقتصاد جهان و سرمایهداری شده است. ماهیت بازار کار به تبع ورود فناوریهای دیجیتال تغییر کرده و بر سر دو راهی قرار دارد. درک دنیای جدید بازار کار نیاز به پیشرفتهای بزرگ در عرصه اندیشههای اقتصادی دارد و تمام فرضیات ارائه شده باید به دقت مورد بررسی قرار گیرند.
«کاشیک باسو»، اقتصاددان هندی است؛ او اقتصاددان ارشد پیشین بانک جهانی و از اعضای اصلی «نهاد بروکینگز» است. این مشاور اقتصادی دولت هند، تغییر الگوهای اقتصادی که تحت تاثیر ورود فناوریهای الکترونیک به بازار کار هستند را بررسی کرده است. ترجمه این گزارش مفصل که در Project-syndicate منتشر شده، در ادامه میخوانید:
کنگره جهانی سهسالانه انجمن بینالمللی اقتصاد به دلیل موفقیتهای گسترده خود در زمینه جمعآوری اطلاعات از فقیرترین تا ثروتمندترین کشورهای جهان به یکی از مهمترین رویدادهای اقتصادی در عرصه جهان تبدیل شده است. اوایل ماه جولای سال جاری، نوزدهمین دوره این کنگره به صورت مجازی برگزار شد و موضوعی که همچون دوره گذشته مورد توجه قرار گرفت، تغییر ساختار اقتصادی و سرمایهگذاری بود. در حالی که بحران ناشی از کرونا موجب تغییرات گسترده در عرصه بازار کار شده، نقش تغییرات اقلیمی و ظهور فناوری دیجیتال نیز در این بازار غیرقابل انکار است. به طور قطع، پاندمی کووید ۱۹ روند تغییر بازار کار را دو چندان کرده است.
کرونا، انسانها را مجاب کرده تا در حین انجام کار، مسائل مختلف را فرا گیرند. این موضوع نیز از سوی «کنث ارو» اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل تایید شده و به گفته وی، یادگیری زیاد ماحصل تجربه است. انسانها در دوران کووید ۱۹ به این نتیجه رسیدند که بسیاری از کنفرانسها میتواند به صورت غیرحضوری و در بستر اینترنت برگزار شود. این موضوع نیز درباره روابط کار نیز صدق میکند، کارگران به این نتیجه رسیدهاند، بسیاری از امور محوله میتواند در منزل انجام شود و دیگر نیازی به حضور در محل اشتغال نیست. بسیاری با بهرهگیری از تکنولوژی و پیادهسازی آن در عرصه کسب و کار، نوآوریهای جدیدی در اشتغال ایجاد کردند.
یک اختلال سهگانه در مشاغل امروزی ایجاد شده که عبارت است از انقلاب صنعتی چهارم، رکود ناشی از پاندمی کرونا و تحول سبز. در نتیجه، تغییر و ارتقای مهارتها باید در مرکز هرگونه تلاشی برای بازگشت به شرایط قبل از کرونا، توسعه فرصتها و معکوسسازی قطبیشدن بازار کار قرار گیرد. در طول یکسال گذشته، پلتفرمهای بخش خصوصی و دولتی سعی کردهاند از طریق شبکه آموزشی جهانی، به میلیونها نفر برای تغییر مهارتها از بخشها و نقشهایی که رو به افول هستند و صنایع و مشاغل درحال رشد، کمک کنند. آنها بعد از این آموزشها، به این نتیجه رسیدند که در دو سوم کسبوکارها بازگشت سرمایه بعد از یکسال افزایش داشته و شرکتها کشف کردهاند که سرمایهگذاری در تغییر مهارتها بهجای تعدیل نیروی کار و استخدام نیروهای جدید، نتیجه بهتری میدهد.
به طور قطع، فضاهای اداری اشتغال و خردهفروشی پس از دوران کرونا به شدت کوچک خواهد شد و مشاغل الکترونیکی و دورکاری سیری صعودی خواهند داشت. به دلیل اینکه بسیاری از مشاغل به صورت دورکاری انجام خواهد شد، قیمت ملک به تدریج کاهش یافته و در بدترین شرایط، ترازسازی صورت خواهد پذیرفت. همچنین اختلاف دستمزدها میان گروههای کارگری افزایش خواهد یافت زیرا افرادی که استعداد بیشتری دارند مورد توجه قرار میگیرند. جهانیشدن عرصه روابط کار موضوعی مهم است اما موضوع مهمتر، تسریع برونسپاری کشورهاست. برونسپاری تاثیر قابل توجهی در بازارهای کار خواهد داشت و سیاستهای داخلی هر کشور را دستخوش تغییرات خواهد کرد.
پیشرفتهای بزرگ در اندیشههای اقتصادی لازمه درک دنیای جدید کار است. اقتصاد به طور معمول بر فرضیات صریح و بدیهیات بنا شده اما تمامی رشتههای علمی فرضیههای پنهانی و عمیق دارند که نمیتوان آن موارد را به صراحت بیان کرد و اغلب به دست فراموشی سپرده میشوند. تحقیق مشهور «آدام اسمیت» (بنیانگذار علم اقتصادنوین) در دهه ۵۰ نمونه بارزی بر ادعای وجود نظریههای پنهان ارائه میدهد. «دست نامرئی» نظریهای بود که از سوی آدام اسمیت ارائه شد.
فرضیههای متعددی نیز درباره بازار کار وجود دارد که امری بدیهی تلقی میشود. یکی از بزرگترین موفقیتهای علم اقتصاد مدرن در این است که دانش را به صورت نامتقارن به حساب میآورد و اینعدم تقارن میتواند فرضیههای پنهان را برملا سازد. «جوزف استیگلیتز»، «جرج اکرلوف» و «مایکل اسپنس» که از اقتصاددانان مطرح دنیا و برندگان جایزه نوبل هستند سبب بروز فرضیههای جدید در علم اقتصاد مدرن شدند. بسیاری از مقررات مربوط به کنترل کیفیت، استانداردهای محصول و روابط کار را مدیون به کارگیری فرضیات جدید در علم اقتصاد هستیم. به طور قطع، عدم تقارن اطلاعات باعث نمیشود تا از استانداردها اطمینان حاصل کنیم.
باید دید که اکتشافات فکری جدید در دو حوزه اشتغال و اقتصاد از چه شکلی برخوردار است و برای اعمال آنها به چه مقرراتی نیاز خواهیم داشت. به طور قطع، روند تغییرات آتی به واسطه تغییرات اقلیمی با سرعت کمتری انجام خواهد شد اما این موضوع بدان معنا نیست که ما باید یاد بگیریم با رشد کمتری زندگی کنیم. اگرچه بسیاری بر روشهای سنتی و کند بودن روند تغییرات پافشاری میکنند اما سرعت زیاد دگرگون شدن ماهیت اشتغال و اقتصاد غیرقابل کتمان است.
مصرفگرایی که در زمره تولید ناخالص داخلی است و اصلاح سیستم نظارتی میتواند وضعیت موجود را بهبود بخشد. تغییر چشمگیر تولید ناخالص داخلی به فعالیتهای خلاقانه هدایت میشود. ماهیت اصلاحات برای دنیای جدید موضوعی مهم است اما سیاست گذاران باید بر اساس برنامهها و ضوابط چارچوبمند بر این مسائل تمرکز داشته باشند.
تحقیقات به عمل آمده درباره رفتارهای گروهی حوزه اشتغال از نکات مهمی پرده برمیدارد که باید مورد توجه قرار گیرد. هنگامی که از مباحثی مثل تغییرات اقلیم آب و هوایی سخن به میان میآید، اقتصاددانان ترغیب میشوند تا به مسائل دیگر توجه نکنند. به عبارت دیگر، طرح این مسائل باعث میشود تا آنها به رفاه خود فکر نکنند بلکه به رفاه نسل فقیر کنونی و آیندهای فکر کنند که تحت تاثیر تصمیمات فعلی هستند.
انتهای پیام/