مختصری در باب شناخت تفسیر المیزان علامه طباطبایی

مختصری در باب شناخت تفسیر المیزان علامه طباطبایی

المیزان فی تفسیر القرآن مفصلترین و مهمترین تألیف استاد علامه، شادروان سید محمد حسین طباطبایی است. اصل این تفسیر به عربی، در بیست مجلد نوشته شده و تألیف آن در رمضان ۱۳۹۲ به پایان رسیده است. ترجمه ی فارسی این اثر بالغ بر چهل جلد است و به همت جمعی از اساتید فاضل حوزه ی علمیه ی قم از جمله آقایان ناصر مکارم شیرازی، محمد جواد کرمانی، محمدتقی مصباح یزدی، محمدرضا صالحی کرمانی، سید محمد خامنه ای، عبدالکریم بروجردی و سید محمد باقر موسوی همدانی، به فارسی درآمده است. ناشر متن عربی دارالکتب اسلامیه در تهران، و مؤسسه ی الاعلمی در بیروت، و ناشر ترجمه ی فارسی تا جلد دهم مؤسسه ی دارالعلم قم و از آن به بعد کانون انتشارات محمدی تهران است. متن و ترجمه بارها – و در سالهای اخیر از سوی ناشران دیگر هم – چاپ شده و محل اعتنای عامه و خاصه در ایران و خارج از ایران است. گفتنی است که بهترین ترجمه و طبع این اثر آن است که به قلم مترجم بلندهمت و سخت کوش آقای سید محمدباقر موسوی همدانی انجام گرفته است و در ۲۰ مجلد از سوی دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم در فاصله ی سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷ ش انتشار یافته است. همچنین دو فهرست برای المیزان تدوین شده است. فهرست مربوط به ترجمه ی ۴۰ جلدی فارسی را آقای میرزامحمد به نام مفتاح المیزان در ۳ مجلد تدوین کرده است. فهرست دیگر، تدوین آقای الیاس کلانتری است که دو روایت دارد. روایت اصلی آن عربی است و برای اصل المیزان تدوین شده و دلیل المیزان نام دارد. دیگری که در واقع ترجمه ی آن است، بر وفق ترجمه ی چهل جلدی تنظیم شده است.المیزان بدون مبالغه مهمترین و جامع ترین تفسیر شیعه پس از مجمع البیان طبرسی، و مطلقاً یکی از چند تفسیر عمده و اساسی قرون جدید است. این سخن با تشریح خطوط و خصوصیات عمده ی این تفسیر بهتر بیان می شود.

روش تفسیرنگاری علامه اول اینکه علامه طباطبایی، (رضوان الله علیه)، اساس کار خود را بر قاعده ی متین تفسیر قرآن به قرآن، قرار داده اند و همواره سررشته ی « ان القرآن یفسر بعضه بعضا » ( همانا بعضی از آیات و عبارات قرآن روشنگر بعضی دیگر است ) را در دست داشته اند. در عین اینکه قرآن را از آغاز تا انجام، سوره به سوره و آیه به آیه تفسیر کرده اند، موضوعات مشابه و مشترک را که در سوره های مختلف با عبارات مشابه یا متفاوت تکرار شده، همه را ماهرانه در کنار یکدیگر آورده و تحت یک بحث جامع حلاجی کرده اند، و این شیوه را نه فقط در مورد قصص قرآن، بلکه در سایر موضوعات اعتقادی و عبادی نیز بکار برده اند. فی المثل بحث از خلقت آدم یا حقیقت بهشت و دوزخ یا شفاعت یا حرمت خمر را یکبار به نحو جامع، با استفاده از تمامی آیات مربوطه به آنها مطرح کرده اند و در سایر موارد خوانندگان را به بحث اصلی ارجاع داده اند. ویژگی دیگر تفسیر المیزان در این است که به روایت یعنی نقل احادیث و اخبار صحیح از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه و ائمه ی معصومین، اعتنا و اهتمام تمام نشان داده و در ذیل هر بخش از تفسیر، پس از نقل آیات و توضیح لغوی و ادبی و بیان مراد هر آیه با شیوه ی « قرآن به قرآن »، فصلی تحت عنوان « بحث روایی » به نقل و نقد روایات از منابع خاصه و عامه اختصاص داده اند. و شأن نزول آیات را غالباً در همین بخش آورده اند.اهتمام شادروان علامه طباطبایی در این باب، ناظر به این واقعیت است که تفسیر قرآن در آغاز، یعنی در عهد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه و ائمه و تابعین و عمدتاً تا قرن سوم، در حیطه ی حدیث قرار داشت، خود حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نخستین مفسر قرآن بودند و چنان که در تمامی کتب حدیث ضبط است بارها صحابه مشکلات خود را در فهم آیات و عبارات قرآن از ایشان می پرسیدند و حضرت پاسخ می گفتند. این پاسخها ابتدا مانند سایر احادیث و سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، شفاهی نقل می شد، و سپس از اول قرن دوم که امت اسلام به اهمیت حیاتی ضبط احادیث واقف شد، در مجموعه های حدیث ثبت و تدوین گردید. حضرت علی(علیه السّلام) که به « کتاب الله الناطق » و « صدرالمفسرین » معروف بود، در طی مصاحبت های مدیدی که سالها با نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) داشت به تمامی رموز و شیوه ی حل مشکلات قرآن، بویژه متشابهات، آشنا شده بود و چنان که محدثان نقل کرده اند می فرمود: « اگر بخواهم تفسیری بر سوره ی حمد می نگارم به اندازه ی هشتاد بار شتر ». از دیگر صحابه، عبدالله بن عباس و عبدالله بن مسعود، به کثرت روایت مشهورند. ائمه ی معصومین نیز که جای خود دارند و بخش عمده ی اخباری که از آنان روایت شده، در زمینه ی قرآن و تفسیر قرآن است.تابعین ( یعنی یاران و پیروان صحابه ) احادیث تفسیری را از صحابه فراگرفتند. از معروفترین تابعین در این زمینه، مجاهد بن جبر شاگرد ابن عباس است و دیگر سعید بن جبیر که حجاج ثقفی او را بخاطر گرایش به تشیع، پس از آزار و ایذای بسیار، به شهادت رساند.باری تا قرن سوم که محمدبن جریر طبری، مورخ و مفسر بزرگ، تفسیر عظیم خود را با تکیه به روایات تفسیری فراهم آورد، عمده ترین و در واقع تنها منبع تفسیر قرآن همانا احادیث منقول از مقام رسالت، یا منسوب به آن مقام بود. بعدها بتدریج، در جنب تفسیر روایی یا روایتی یا نقلی قرآن، تفسیر عقلی نیز بویژه بر اثر پیدایش و رشد و رواج مذاهب کلامی و شکوفایی علوم گوناگون، پدیدار شد. و این شیوه، یعنی تفسیر علمی و عقلی قرآن در حدود ده قرن است که در سراسر عالم اسلام رواج دارد.

مسأله ی تفسیر به رأیبعضی از مفسران و بسیاری از متشرعان، این گونه تفسیر را که « درائی » نیز نامیده می شود مذموم شمرده، و حتی با توجه به حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرموده: « هر کس قرآن را به رأی خویش تفسیر کند، جایگاهش را در آتش دوزخ آماده ساخته است » این شیوه از تفسیر را ممنوع می شمارند. اما بعضی از قرآن شناسان و عالمان علوم قرآنی، در پاسخ اینان می گویند که مراد، آن نوع تفسیری است که طبق هوی و هوس و رأی شخصی و برای انطباق دادن تکلف آمیز قرآن با فلان طریقه یا مذهب یا مکتب بعمل آید، و قرآن را از مدار معانی طبیعی اش بگرداند.مخصوصاً که غالب آیات قرآن، بویژه آیات متشابهات یعنی آیاتی که درباره ی احکام نیست و معنای صریح یکسانی ندارند، بر اثر ابهام و ایهامی که در ظاهر آن هست، قابل حمل به معانی مختلف است. به همین جهت در طول تاریخ اسلام، و در زمانه ی ما نیز، غالباً فرقه ها، به حق یا ناحق، برای توجیه اعمال یا آرای خود می توانند به آیاتی از قرآن متمسک شوند. خود حضرت رسول فرموده اند: « قرآن چند وجهی و رام و تأویل پذیر است، بکوشید که آن را به بهترین وجوه حمل کنید ». در طول تاریخ تفسیر، بسیاری از عرفا و متکلمین و فقها، تفاسیری از دیدگاه خویش نوشته اند که طبعاً در مواردی که به افراط گراییده اند، از نظر عامه ی مسلمانان مقبول نبوده است.بعضی از صاحب نظران، این گونه تفسیر به رأی یا تفاسیر عقلی را به دو نوع عمده تقسیم کرده اند: ۱) تفسیر به رأی مذموم ۲) تفسیر به رأی مقبول.تفسیر به رأی مذموم را تفاسیری دانسته اند که مفسر رأی یا مذهب خود را – اعم از اینکه آن مذهب، فقهی یا کلامی، فلسفی یا عرفانی باشد – اصل قرار دهد و قرآن را فرع. و تفسیر به رأی ممدوح یا مقبول را، بالعکس تفاسیری دانسته اند که با رعایت دو نکته ی مهم یعنی در درجه ی اول اینکه بعضی از آیات قرآن روشن کننده ی آیات دیگرست، و دیگر؛ با اعتنا به احادیث تدوین می شوند و بی آنکه سعی در تأویل افراطی داشته باشند برای توضیح بیشتر مطلب، بحثهای علمی و فلسفی و کلامی طرح می کنند. یعنی قرآن را اصل و سایر معارف دینی یا عقلی و علمی را فرع می گیرند. این روش عقلاً و نقلاً بلااشکال و یکی از بهترین زمینه ها و انگیزه های شکوفایی علوم و معارف شرعی و عقلی در اعصار درخشان پیشین بوده است. علامه طباطبایی همین شیوه ی معتدلانه و خردمندانه را در پیش گرفته اند و با وجود منزلت رفیع علمی و فلسفی، بر اثر رسوخ ایمانی، در متن تفسیر خود، جانب قرآن را از همه چیز عزیزتر داشته اند و از ادب شرعی هرگز فرونگذاشته اند و چنان که گفته شد بنیادکار خود را بر تفسیر قرآن به قرآن، و سپس استفاده از روایات صحیحه نهاده اند. ولی از سوی دیگر، عقل و علوم عقلی را نیز خوار نینگاشته اند. چنان که گفته شد، بحثهای کلامی و علمی و فلسفی تفسیر المیزان کم نیست. و اصولاً اسلوب تحقیق و تتبع علامه طباطبایی فلسفی – منطقی است، ولی چیزی که هست ایشان شاید بیش از همه ی مفسران فیلسوف یا فلسفی مشرب، نظیر ابن سینا و فخر رازی و ملاصدرا، به لغزشگاههای نامرئی که بر سر راه تفسیر قرآن هست، واقف بوده اند و لذا هشیارانه تر از حریم « وحی » در برابر سرکشیهای « عقل » حراست کرده اند. و از آنجا که اهمیت گزاف و اولویت و اصالت را در تفسیر قرآن برای مباحث علمی و عقلی قایل نشده اند، حجم بیش از اندازه ای نیز به آنها اختصاص نداده اند.باری بحثهای علمی، تاریخی، ادبی، کلامی و فلسفی تفسیر المیزان تبعی است، و به تناسب موضوع و دقیقاً برای تصحیح نظرگاه و افزایش دانش و بینش خوانندگان در جهت آشناتر شدن با روح قرآن است. همین است که استاد علامه در برخورد با تعابیر و تفاسیر علمی عصر جدید، متانت و منطق قرآنی و ایمانی خود را حفظ می کنند، و این شیوه ی مردم پسند و ظاهر الصلاح، یعنی تطبیق و تحمیل بی محابای اطلاعات عمومی علمی بر آیات قرآنی را، نادرست می خوانند.

تدوین المیزانتدوین المیزان از ابتدا تا انتها از یک الگوی ثابت و سنجیده پیروی می کند، به این شرح که ابتدا چند آیه از یک سوره می آید ( در ترجمه ی فارسی المیزان، سپس ترجمه ی فارسی آیات می آید ) بعد از آن، بخشی تحت عنوان بیان یا « بیان آیات » که به گفته ی خود استاد در مقدمه ی تفسیر، به یک یا چند موضوع از این موضوعات هفتگانه می پردازد:۱٫ معارف و حقایقی مربوط به اسماء و صفات خداوند مانند حیات، علم، قدرت و نظایر آن.۲٫ اطلاعات مربوط به افعال خدا، مانند خلق، امر، اراده، مشیت، هدایت و نظایر آن.۳٫ مسائل مربوط به کلیات عالم که با وجود انسان ارتباط دارند مانند لوح، قلم، عرش، کرسی، بیت معمور آسمان، ملائکه و غیره.۴٫ دانستنیهای مربوط به انسان قبل از دنیا.۵٫ دانستنیهای مربوط به انسان در دنیا، مانند تاریخ نوع انسان، شناختن شریعت و نبوت و کتاب و غیره.۶٫ دانستنیهای مربوط به انسان بعد از دنیا یعنی برزخ و معاد.۷٫ معارف مربط به اخلاق انسانی مانند ایمان، احسان، اخلاص و امثال اینها.غالباً مسائل لغوی و ادبی در همین بخش یعنی ابتدای « بیان آیات » مطرح می شود. سپس بخش نقل و نقد احادیث و اخبار تحت عنوان « بحثی از نظر روایتی » یا بحث روایت پیش می آید و از کتب حدیث و تفسیر عامه و خاصه، احادیث مربوط به موضوع، نقل و در اطراف آنها بحث می شود.سپس در مرحله ی سوم، بحثهای مناسب کلامی، فلسفی، علمی و یا مربوط به علوم قرآنی نظیر بحث در باب اعجاز به طور مطلق و بیان وجوه چندگانه ی اعجاز قرآن یا جبر و تفویض و یا شفاعت و محکمات و تشابهات، در میان می آید. و این روش در سراسر تفسیر، یکسان و یکدست پیش می رود. تنها کمبود علمی المیزان این است که شرح و تفسیر آیات الاحکام و به طور کلی فقه القرآن را بسیار به اجمال برگذار می کند.حاصل آنکه، با توجه به دقت نظر حکیمانه ی مؤلف معظم و موشکافیهای منطقی و ادبی و نقادی احادیث و نیز انتقاد آرای بعضی از مفسران قدیم و جدید و احتوا بر مهمات مسائل فلسفی و کلامی و اشتمال بر گنجینه ی عظیمی از احادیث تفسیری و غیر تفسیری و رعایت انصاف محققانه، و سرانجام برعکس اکثر تفاسیر، بویژه تفاسیر « علمی » قرن حاضر، تسلیم علم زدگی و دنیاگرایی نشدن، و چنان که سزاوار راسخان در علم و ایمان است، با متانت و منطق صبورانه پرده از چهره ی حقایق والا برگرفتن، تفسیر المیزان از ارزش کم نظیری برخوردار است.منبع مقاله :خرمشاهی، بهاء الدین؛ (۱۳۸۹)، قرآن پژوهی (۱)، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم

 

 


این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید